“توازن ناپیدا: چگونه تعارض بین کار و زندگی مشترک را مدیریت کنیم؟”
تعارض بین نقشهای شغلی و نقشهای زوجها در خانه از منظر روانشناسی به یکی از چالشهای مهم در زندگی مدرن تبدیل شده است. با توجه به افزایش حضور زنان و مردان در محیطهای کاری و تغییرات در ساختار خانوادهها، تعادل بین مسئولیتهای شغلی و خانوادگی برای بسیاری از زوجها به معضلی پیچیده تبدیل شده است.
از دیدگاه روانشناسی، این تعارض زمانی رخ میدهد که نقشهای فرد در محیط کار و نقشهای او در خانه به نحوی با یکدیگر تداخل پیدا میکنند که انجام همزمان آنها منجر به استرس، اضطراب، و کاهش کیفیت زندگی میشود. برای مثال، فرض کنید زنی که شاغل است، پس از یک روز طولانی کاری به خانه بازمیگردد. او انتظار دارد که بتواند کمی استراحت کند، اما با مسئولیتهای خانگی مانند پختوپز، نظافت، و رسیدگی به فرزندان روبهرو میشود. همزمان، ممکن است همسر او نیز بعد از یک روز کاری انتظار داشته باشد که همسرش در مسائل احساسی و حمایتی برای او حضور داشته باشد. این فشار مضاعف ممکن است باعث احساس نارضایتی، استرس و خستگی عاطفی شود و در نتیجه روابط زناشویی تحت تأثیر قرار گیرد.
یکی از نظریههای روانشناختی که به توضیح این تعارض کمک میکند، نظریه “نقشهای چندگانه” است. طبق این نظریه، افراد در طول زندگی خود در نقشهای مختلفی قرار میگیرند، مانند نقش همسر، والدین، یا کارمند. هر یک از این نقشها مجموعهای از توقعات و مسئولیتها را به همراه دارند. هنگامی که توقعات مربوط به یک نقش با دیگری تداخل پیدا کند، تعارض نقشها رخ میدهد. برای مثال، مردی که شاغل است ممکن است از او انتظار رود که در محل کار خود انرژی و زمان کافی برای انجام وظایفش بگذارد، اما همزمان همسرش نیز ممکن است از او بخواهد که به صورت فعال در امور خانه شرکت کند و زمانی را با فرزندان بگذراند. این تداخل بین وظایف شغلی و خانوادگی میتواند به کاهش عملکرد در هر دو عرصه منجر شود و همچنین بر روابط زناشویی و رضایت از زندگی تأثیر منفی بگذارد.
عوامل متعددی میتوانند این تعارض را تشدید کنند، از جمله عدم تقسیم مسئولیتهای خانگی، نابرابری در نقشهای جنسیتی، فشارهای شغلی، و حمایت ناکافی اجتماعی. برای مثال، در بسیاری از خانوادهها هنوز تقسیم مسئولیتهای خانگی به صورت نابرابر است و بیشتر مسئولیتهای خانه و مراقبت از فرزندان بر عهده یکی از زوجین (اغلب زن) است. این مسئله میتواند به تشدید احساس فشار و استرس در فرد منجر شود.
برای کاهش این تعارضها، روانشناسان راهکارهای متعددی را پیشنهاد میکنند:
- تقسیم منصفانه مسئولیتها: یکی از مهمترین راهکارها تقسیم مسئولیتهای خانه و مراقبت از فرزندان بین زوجین است. زوجها باید با یکدیگر در مورد کارهایی که نیاز است در خانه انجام شود صحبت کنند و بر اساس تواناییها و فرصتهای هرکدام، وظایف را تقسیم کنند. برای مثال، اگر یکی از زوجین شغل پُر استرسی دارد که زمان بیشتری از او میگیرد، زوج دیگر میتواند وظایف بیشتری را در خانه به عهده بگیرد.
- ایجاد مرزهای مشخص بین کار و زندگی خانوادگی: بسیاری از افراد به دلیل پیشرفت تکنولوژی و امکان کار از خانه، مرز مشخصی بین کار و زندگی خانوادگی ندارند. یکی از راهکارها تنظیم مرزهای واضح است، مانند اختصاص دادن زمانهای مشخص برای کار و استراحت یا فعالیتهای خانوادگی. برای مثال، پس از ساعت ۶ عصر، تمام وظایف کاری کنار گذاشته شود تا زمان برای همسر و فرزندان اختصاص یابد.
- برنامهریزی و اولویتبندی: زوجها باید با هم به صورت منظم درباره انتظارات و اولویتهای خود صحبت کنند. تنظیم برنامههای هفتگی برای کارهای خانه و تعیین اولویتهای زندگی شخصی میتواند به کاهش تعارضها کمک کند. برای مثال، زوجها میتوانند زمان مشخصی در هفته را برای با هم بودن یا فعالیتهای خانوادگی اختصاص دهند.
- مهارتهای مدیریت استرس و خودمراقبتی: یکی دیگر از راهکارهای مهم، یادگیری و استفاده از تکنیکهای مدیریت استرس است. انجام فعالیتهایی مانند ورزش، مدیتیشن، و استفاده از تکنیکهای آرامسازی میتواند به افراد کمک کند تا استرسهای ناشی از تعارضهای شغلی و خانوادگی را مدیریت کنند. همچنین، اهمیت دادن به مراقبت از خود، مانند داشتن زمانهایی برای استراحت و پرداختن به علایق شخصی، نیز میتواند به بهبود وضعیت روانی و کاهش تنشها کمک کند.
- درخواست حمایت اجتماعی: دریافت حمایت از اعضای خانواده، دوستان یا حتی مشاوران حرفهای میتواند در مدیریت این تعارضها مؤثر باشد. برای مثال، درخواست کمک از والدین یا دوستان برای مراقبت از فرزندان در مواقع ضروری میتواند فشارهای خانوادگی را کاهش دهد.
به طور کلی، مدیریت تعارض بین نقشهای شغلی و خانوادگی نیازمند تعامل و همکاری مداوم بین زوجها و درک متقابل از فشارها و مسئولیتهای یکدیگر است.