تفکر نقادانه- ۱
نمیدانیم! میدانی چرا؟
ما در جهانی با انبوهی از اطلاعات زندگی میکنیم. قدیما زندگی ها ساده تر بود و حجم اطلاعات کمتر بود. بچه ها از والدین یه چیزی یاد میگرفتن و همونو ادامه میدادن. اما امروزه جهان رفته به سمت تخصصی شدن همه مسایل و با انبوهی از اطلاعات رو به رو هستیم. و هر کدوم ما توی حوزه محدودی تخصص داریم که بتونیم اطلاعاتی که به دستمون میرسه رو قضاوت کنیم. پس تکلیف مون برای قضاوت در مورد بقیه اطلاعاتی که بهمون میرسه چیه؟ کدوم درسته کدوم غلط؟ از طرفی یکی از اسیب های این انبوه اطلاعات توهم دانایی هست. اینکه خیلی وقت ها فک میکنیم میدانیم در حالی که نمیدانیم.
چه راهکاری هست که با این شرایطی که توضیح دادیم بتونیم قضاوت های درست داشته باشیم چه در مورد حیطه تخصصی خودمون چه در مورد سایر اطلاعات خارج از تخصصمون؟
اولین کار در برخورد با یه پدیده اینه که ببینیم با چی طرف هستیم. اینجا طرف حساب ما data ها و اطلاعات هستن. پس قبل هر چیزی اصلا باید ببینیم data چیه. سوال به ظاهر ساده که تا چند لحظه دیگه متوجه میشین خیلی هم ساده نبوده! data ها اطلاعاتی هستن که در مورد جهان پیرامونمون داریم. این اطلاعاتی که داریم به دو دسته تقسیم میشن: fact ها و concept ها.
خب حالا fact چیه و concept چی هست؟ fact یعنی اطلاعات خامی که با حواس پنجگانه خود از جهان دریافت میکنیم. یا میبینیم، یا میشنویم، یا لمس میکنیم، یا بو میکنیم، یا میچشیم. اطلاعات خامی که توسط این حواس به دست می آوریم را fact نام گزاری کرده ایم.
اما دسته دیگه ای از اطلاعات هم داریم. اطلاعاتی که از تعمیم دادن یا ترکیب یا تفسیر فکت ها به دست می اوردیم که این دسته را concept میگوییم. مثلا زمانی که میبینیم خورشید از کدام نقطه طلوع میکند اطلاعی که همان لحظه از محل طلوع خورشید داریم و میگوییم خورشید از فلان نقطه طلوع کرد که براساس حواس پنجگانه خود به دست آورده ایم فکت است. اما زمانی که تکرار این پدیده را میبینیم و این فکت را که خورشید در این لحظه و امروز از فلان جا طلوع کرد را به روزهای دیگر و آینده هم تعمیم میدهیم و مثلا میگوییم خورشید هر روز از فلان نقطه طلوع میکند با data ای از نوع concept رو به رو هستیم. این که میگوییم خورشید هر روز از شرق طلوع میکند به این معناست که تاکنون تکرار مشاهدات ما حاکی از این است که خورشید از شرق طلوع میکند و در آینده نیز احتمالا این چنین است. در واقع concept ها تعمیمی است که از fact ها به دست آورده ایم. اگر روزی fact های جدیدی به دست آوریم و به فکت های قبلی اضافه کنیم concept ها نیز تغییر میکنند. در واقع concept ها معمولاً تغییر نمیکنند مگر با شواهد جدید. تکامل مدل اتمی یک مثال از این دست است.
اما نکته که هست این است که حواس ما خطا دارد, از طرفی حین تعمیم دادن یا تفسیر یا جمع بندی fact ها اگر برخی از fact ها را نادیده بگیریم و یا fact کافی نداشته باشیم به concept قابل اطمینانی دست نمی یابیم و تفسیر ما با خطا همراه میشود.
تمثیل فیل در مثنوی معنوی مولانا یکی از بهترین نمونه های ادبی است که نشان میدهد چگونه قضاوت کردن و concept سازی براساس fact های ناکافی و دیدن قضیه تنها از یک بعد میتواند به تفسیرهای متفاوت و concept ای خلاف واقعیت منجر شود.
مولانا داستان فیلی را روایت میکند که به هند آورده شده و مردم برای دیدن آن به مکانی تاریک میروند. هر کسی بخشی از بدن فیل را لمس میکند و تنها براساس چیزی که لمس کرده است، تصویری از فیل در ذهنش شکل میدهد:
کسی که پای فیل را لمس میکند، آن را به ستون تشبیه میکند. کسی که خرطوم فیل را لمس میکند، آن را به لولهای بزرگ تشبیه میکند، …
دو تا ابزار هست یکی همین که بدانیم قضاوت های ما چگونه شگل گرفته، که در واقع تعمیم هست . یکی اینکه خطاهای فکری خود را بشناسیم. و برای قضاوت اندکی براساس این اطلاعات فکر کنیم و از خود بپرسیم ایا راه دیگری ممکن نیست؟ آیا اطلاعات دیگری هست که آن را نادیده نگرفته باشم؟ خوب گوش کنیم، خوب ببینیم، خوب از همه حواس پنج گانه خود استفاده کنیم بعد این اطلاعات را جمع بندی کنیم و در نهایت بدانیم که این تفسیر ما تا این لحظه با اطلاعاتی است که کسب کرده ایم و با احتمال ۱۰۰ درصد نیز نمیباشد چون حواس پنجگانه نیز خطا دارد و همه ی خطاهای فکری را نیز نمیدانیم چون ذهن ما نیز خطا دارد! مشتاقانه به دنبال fact های دیگر باشیم و خود را هشیار نگه داریم برای دریافت فکت ها. سریع و با ساده ترین چیزی که به ذهنمان می آید قضاوت نکنیم و بدتر از همه توهم دانایی نداشته باشیم تا فکت های جدیدی که دریافت میکنیم نادیده نگیریم. و بدانیم در نهایت هر قضاوتی میکنیم با احتمال خطای چند درصد همراه است. پدیده های جهان و به خصوص رفتارهای انسانی مسائل ساده ای نیست که به سرعت قابل قضاوت باشد.
ما در انبوهی از اطلاعات صرف گیر افتادیم و به لحاظ داشتن اطلاعات در توهم هوشمندی قرارداریم. تنها زمانی میتوانیم در این جهان پر از انبوه اطلاعات قضاوت های درست تری داشته باشیم که در جهت کسب مهارت تفکر نقادانه حرکت کنیم. که یاد بگیریم اصلا چگونه باید فکر کنیم؟ خطاهای فکری چیست؟
ما در ادامه در راستای رسالت خود تلاش میکنیم آموزش هایی در این خصوص ارائه دهیم. نگران نباشید! همراهتان هستیم